نکته : فرقی که اقدام پژوهی با دیگر شیوه های پژوهش دارد . به طور کامل در قید وبند ساختارو اجزا نیست . و پژوهشگر می تواند بر اساس موقعیت و شرایط پژوهش را تدوین بکند.
الف ) عنوان :
عنوان یک اقدام پژوهی باید مختصر و رساننده هدف کلی پژوهش باشد . که تا الان بهترین شکل عنوان ها به شکل جمله ی چگونه توانستم مشکل را بهبود بخشم است .»
ب) چکیده :
این بخش همانند دیگر شیوه های پژوهش دربر گیرنده اهداف ، روش (اقدام پژوهی ) و یافته های پژوهشمی باشد. در واقع چکیده عصاره کل کار است.
ج)مقدمه :
پژوهشگر در بخش مقدمه شروع به تعریف مفاهیم اصلیپژوهش و به بیان نظریه ها ی مرتبط با موضوع خود می پردازد.سوالات و مسأله ای که با آن روبه رو شدهاست را در اینجا می گمارد .
د) توصیف وضعیت موجود :
همانطور که از عنوان معلوم هست . توصیف وضعیت موجود به ویژگی های زمان حالموضوع ، کاستی های موجود و سطح مطلوبموضوع مورد بررسی می شود .
ه ) گرد آوری اطلاعات ( شواهد اولیه ) :
پس از بیان سوالات و مسأله ای که ذهن پژوهشگررا که مشغول کرده ، باید برای پیدا کردن پاسخ سوالات خود به جمع آوری اطلا عات کهبرای جمع آوری اطلاعات می توان از هر منبعی (کتاب ، آزمایش ها ، مقاله ها ، منابعالکترونیکی و . که خود پژوهشگر تشخیص میدهد می تواند به او پاسخ دهد استفادهبکند . این بخش را نیز شواهد اولیه می نامند .
و ) تفسیر و تحلیل :
در نهایت یک مجموعه اطلاعاتی در باره ی کلیت موضوع مورد بررسی فراهم می شود وباید پالایش و اطلاعات بدون استفاده را حذف کرد . در این بخش به پژوهشگر نشان میدهد که آیا به پاسخ خود رسید ه یا خیر ،اما یقینا باید این اطلاعات گرد آوری شدهبه ما پاسخ سوالات را در مورد موضوع بدهند .اگر این چنین نباشد باید دوباره گردآوری اطلاعات مجدد شروع شود که به این سریاطلاعات شواهد ثانویه گفته می شود.
ز) گرد آوری اطلاعات ( شواهد ثانویه )
ح)ارزیابی اقدامات و داده ها در گرد آوریاطلاعات (شواهد ثانویه )
ط) بحث و نتیجه گیری
ی) منابع
علل خشونتهای فردی و جمعی دانش آموزان علیه یک دیگر چست؟
باید بیان کنیم که در یک کلاس بیست تا سی نفره کودکانی کنار یک دیگر جمع می شوند . که ازمناطق مختلفی ،با فرهنگ های مختلف ، زبان ، شیوه ی زندگی ، ارزش ها و هنجار هایمتفاوت ، کودکان دارای والدین تحصیل کرده و کودکان دارای والدین بی سواد و وضعیتاقتصادی بالا و پایین می باشند.در نهایت همگی با یک سری تفاوت هایی گرد هم می آیند . می توان یکی ازعواملی که باعث شروع ناسازگاری ها بین آنها می شود، وجود همین اختلافات هست . و هرکدام از دانش آموزان وقتی با دانش آموز دیگر که فرهنگ واحد ندارند .روبه رو شوند.شروع به تحمیل و شاید تمسخر فرهنگ یکدیگر می کنند . که می تواند به خشونت منجرشود.
این نکته را باید تمام معلمان بدانند که بزرگترین معلم ، الگوی رفتاری است .کودکان آنچه را می بینند تکرار و عمل می کنند.و درشخصیت آنها مانند نوشته برسنگ حک می شود. نوع رفتار معلمان با یکدیگر چه هنگامی که دردید دانش آموزان هستند . وچه زمانی که به طور غیر مستقیم، برای مثال خوب یا بدتعریف کردن معلمان از یک دیگر و اظهار نظردر جلوی دانش آموزان در مورد هم و حتی قانون پذیری و نظم معلمان در مدرسه و تبعیتآنها از مدیر به عنوان شخصی در راس امور مدرسه می تواند الگویی برای دانش آموزانباشد .تا اینکه آنها هم با یک دیگر چگونه رفتار بکنند.
و عامل دیگری کهمی تواند باعث بروز خشونت در میان دانش آموزان در مدارس شود . با توجه به اینکهکودکان در این سن فعالیت ، جنب و جوش و انرژی بسیار مضاعف دارند و عدم وجودامکانات تفریحی و وسایل بازی در مدرسه انرژ درون کودک تخلیه نمی شود و آن را بهصورت خشونت علیه دیگر دانش آموزان و حتی در مواقع خاص به خود صدمه وارد می کند.
انسان گرایشبه فرار از قانون ها و قید و بندها دارد، در مکانی که قانون دارد اما از سوی قانونگذار اجرا نشود مسلما از سوی تابعان آن قانون باید تخلف سر بزند چرا که می دانندناظر و قانون گذار آنها را سرزنش نخواهد کرد .پس در مدارس باید بهدانش آموز فهمانده شود که در همه شرایط زیر نظر هست و قانون یکسان برای همه اجرامی شود و در همه زمان و مکان باید رعایت بکنند. و شکل دیگر این است که قانون در مکان وجود دارد اما متناسب با مکان و اعمالدانش آموزان نسیت و آن طور که باید باعث تبعیت و پیروی دانش آموزان شود ،کار خودرا نمی کند .برای مثال قانونی که مخصوص مدارس دوره بالاتر باشد را در مدارسابتدایی در لیست قوانین بیاوریم مسلما دانش آموز آن را فراتر از توان حود می بیندو از آن سر باز می زند .
میلاد عبدالهی آرپناهی
دانشجو معلم
کارکرد برنامه درسی دوره ابتدایی به وسیله دو عامل اساسی تعیین می شود .از یک سو،میلیونها کودک مدرسه رو در کشور وجود دارند. کودکانی با پتانسیل بسیار زیاد برای زندگی در جامعه ،اما متفاوت از نظر توانایی وظرفیت یاد گیری .از سوی دیگر ،در جامعه مسائل بیشماری وجود دارند وباید برای بهبود وغنی تر کردن زندگی انسانها کار هایی انجام بگیرد .از این دیدگاه برنامه ریزی درسی تفکر ابزار گونه ای است که این دو عامل اساسی را بهم پیوند می دهد. پس برنامه درسی دوره ابتدایی شامل تجاربی است که کودکان ازطریق آن به خود - شکوفایی می رسند ودرهمان زمان یاد می گیرند .در ساختن جامعه خوب،وبرای بهتر زیستن همگان مشارکت کنند .بعضی دلالتها ومفاهیم ضمنی این تعریف وسیع برنامه درسی در ابتدایی از این قرار است :
1-برنامه درسی تنها شا مل تجربیات کودکان است ،برنامه درسی تنها در کتابها ی درسی یا درموضوعهای درسی ویا دربرنامه وعلاقه و توجه معلمان به موضوعها ی ومسائل خاصی نیست.موضوعهای یادگیری درواقع همان نقشی را دارند که نقشه جاده ها برای مسافرت لازم است.در ارزشیابی برنامه درسی بررسی دقیق کیفیت زندگی که پیامد برنامه درسی است ضرورت دارد.
2-برنامه درسی فراتر از موضوعهای درسی است که باید آموخته شود .گرچه انتخاب محتوای مفید ومناسب مهم ترین مسئولیت برنامه ریزان درسی ومعلم است.اما محتوا تنها برنامه درسی را تشکیل نمی دهد،مگر اینکه محتوا بخشی از تجارب کودک باشد.
3-مهمترین کار برنامه درسی ،هدایت زندگی است.برنامه درسی باید محیط ویژه (به جای محیط بی نهایت وسیع )ونظام دار،بررسی شده وساده برای مقاصد ویژه باشد.
4 کار برنامه ریزان درسی ،کار یادگیری تخصصی است که آگاهانه وبمنظورهدایت استعداد ها وعلاقه های کودکان به سوی مشارکت فعال وموثر درزندگی اجتماعی محلی وجامعه بزرگتر انجام می گیرد .هم چنین کا ر برنامه ریزان درسی کمک به کودکان درغنی تر کردن زندگی خودشان ومشار کت در بهسازی جامعه از طریق آشنا کردن آنان با اطلاعات ،مهارتها ونگرشهای سود مند است.
درباره این سایت